باران
سرود زندگی سر کن........
سرود زندگی سر کن........
پیش خودم خیال میکردم که دیگر تمام شده ای.. نیستی ..این که میگم نیستی یعنی تو ذهن من مرده ای.. بود و نبودت برایم فرقی نمیکند..خیال میکردم با تمام خاطراتمان فراموشت کردم..دوست داشتم تصور کنم بدون تو زندگی راحتر است... دوست داشتم تصور کنم بدون تو باز هم میتوانم عاشق شوم عاشقی کنم... تمام روزهایی که ناگهان به ذهنم میایی لبخند میزنم که نیستی اصلا چه خوب است که نیستی... شاید اگر بودی تمام لحظات مرا به باد میدادی..اما میدانستم تمام این حرف ها مثل حرف هایی است که برای گول زدن یک دختر بچه ۵ ساله است...اما باور نداشتم تا همین امروز که آن آدم شبیه تو را دیدم وسط خیابان بود ومنتظر یک لحظه حس کردم تویی که به انتظار من ایستادی مثل تمام قرار های ساعت ۴ مان ...نمیدانم چقدر طول کشید که او رفت و چقدر طول خواهد کشید که من دوباره خودم را گول بزنم ...که همان بهتر که نیستی که اگر بودی حتما بیشتر عاشقت میشدم....